حس عاشقی
میترسم این احساس تو،حسی که عاشقه هنوز
آخر به دست روزگار ساده عوض بشه یه روز
میترسم اون برق چشات که روشنه توی شبام
یه شب به خواست روزگار کوه آتیش شه زیر پام
تو رو دارم و حالا باور ندارم
از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام
اگه فلبمو به تو نسپرده بودم
همون روزای اول مرده بودم
میترسم از تنها شدن،از این نگاه رفتنی
ترسمو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
میترسم از احساس تو این حس خوب و موندنی
میترسم از روزی که تو حاشا کنی که با منی
میترسم این احساس تو،حسی که عاشقه هنوز
آخر به دست روزگار ساده عوض بشه یه روز
میترسم اون برق چشات که روشنه توی شبام
یه شب به خواست روزگار کوه آتیش شه زیر پام
تو رو دارم و حالا باور ندارم
از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام
اگه فلبمو به تو نسپرده بودم
همون روزای اول مرده بودم
ولنتاین مبارک
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:21 توسط شعله
|
هرچيز را هم